امسال پنجاه و پنجمین سالگرد کودتای بیست و هشتم مرداد ماه سال 1332 است که منجر به سقوط دولت دکتر محمد مصدق شد
بعد از گذشت این سال ها با نگاهی به پشت سر متوجه می شویم که نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران که مهم ترین دستاورد دولت دکتر مصدق بود و همچنین کودتایی که او را از نخست وزیری برانداخت، کمتر به آثار هنری و ادبی راه یافته و اکنون این سئوال مطرح می شود که آیا این رویداد آنقدر که باید رویدادی اثرگذار نبوده که توجه هنرمندان را به خود جلب کند؟ برخی از صاحب نظران معتقدند که این رویداد نه تنها اثرگذار بوده، بلکه به دلیل بزرگ شدن ابعاد شخصیتی دکتر مصدق نزد مردم و همچنین ایجاد شخصیتی اسطوره ای از او، بسیاری از هنرمندان جرات نمی کنند دیگر به سراغ دکتر مصدق و رویدادها و حوادثی بروند که در حول و حوش زندگی او روی داده است و البته دولت هایی که چندان با دکتر مصدق موافق نبودند نیز در این میان نقش به سزایی را ایفا کرده اند که آثار هنری درباره مصدق ساخته نشود.
هنرهای دراماتیک از سقوط دولت مصدق در بیست و هشتم مرداد سال 32 و سپس تبعید او به روستای احمدآباد، حکومت پهلوی اجازه ساخت فیلم و اجرای نمایش هایی با موضوع کودتا را به هنرمندان نمی داد. بعد از انقلاب هم با اینکه تا زمان روی کار بودن دولت موقت و گروه هایی که امروز به نام "ملی- مذهبی" می شناسیم، نام بردن از مصدق کار ناشایستی در جامعه نبود و حتی خیابان پهلوی آن زمان (ولیعصر کنونی) را به نام دکتر مصدق نامگذاری کرده بودند، اما با کناره گیری مهندس مهدی بازرگان از دولت، بار دیگر نام بردن از مصدق در فیلم ها و نمایش ها با محدودیت هایی روبه رو شد. علامه زاده، کارگردان و مدرس سینما، می گوید که محدودیت ها برای نام بردن از مصدق، پس از انقلاب در زمانی بیشتر شد که آیت الله خمینی گفت که مصدق "مسلم" نبوده است: "بعد از آن هرچند که نوشتن و حرف زدن از مصدق ممنوع نشد، اما زمینه هم آن طور که باید برای هنرمندان فراهم نشد که آن طور که می خواهند به مصدق بپردازند.